حرف های ما هنوز ناتمام...

تا نگاه می کنی: وقت رفتن است

باز همان حکایت همیشگی!

پیش از آنکه باخبر شوی

لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود.

آی...

ای دریغ و حسرت همیشگی!

ناگهان چقدر زود دیر می شود!

 
"قیصر امین "
 
 

تو امروز غنی تر از دیروزی اگر :

اشکی از گونه ای سترده باشی یا اگر دست کمک بسوی نیازمندی دراز کرده باشی و یا اگر با لبخندی قلب سردی را گرمی بخشی

نظرات 2 + ارسال نظر
محمود پنج‌شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:25 ب.ظ http://nooshdaroo.blogsky.com

سلام ... خیلی خیلی قشنگ بود .

فارا سه‌شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 05:06 ق.ظ http://ashkezolal.blogfa.com

سیتایش جان اتفاقا کاملا اشتباه میکنی هم مطالب قشنگ بود هم وب بسیار زیبایی داری من که خیلی لذت بردم راستی منم یه وب جدید امروز افتتاح کردم اسمش روزهای بی خاطره است خوشحال میشم به منم سر بزنی امیدوارم دوستهای خوبی برای هم باشیم موفق و موید باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد