حرف های ما هنوز ناتمام...
تا نگاه می کنی: وقت رفتن است
باز همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه باخبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر می شود.
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان چقدر زود دیر می شود!
تو امروز غنی تر از دیروزی اگر :
اشکی از گونه ای سترده باشی یا اگر دست کمک بسوی نیازمندی دراز کرده باشی و یا اگر با لبخندی قلب سردی را گرمی بخشی
سلام ... خیلی خیلی قشنگ بود .
سیتایش جان اتفاقا کاملا اشتباه میکنی هم مطالب قشنگ بود هم وب بسیار زیبایی داری من که خیلی لذت بردم راستی منم یه وب جدید امروز افتتاح کردم اسمش روزهای بی خاطره است خوشحال میشم به منم سر بزنی امیدوارم دوستهای خوبی برای هم باشیم موفق و موید باشی