اگر فردا ز راه آید
اگر فردا دوان آید
و اندام نحیف و خسته ما را
بسوی خویشتن خواند
و در اعماق خود گنجد
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا سرود کوچ را
در گوش ما خواند
و ما را در مسیر کوته تقدیر
در آغوش خود راند
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا تمام خاطرات روشن مارا
به زیر گور تاریکی نهان سازد
و برگ خشک پاییزی
طراوت را میان باغ عشق ما خزان سازد
مرا از یاد خواهی برد؟
اگر فردا بروید
در میان شاخه های سبز احساست
و ادراک تو از لابلای جنگلی انبوه
مسخ خویشتن سازد
مرا از یاد خواهی برد؟
دگر فردا بس است
امشب نمی خواهم به فرداها بیندیشم
من امشب بودنت را در کنارم جشن می گیرم
تو در رویای من هستی
اگر حتی تو را امشب نمی بینم
ولی با یاد تو امشب
ز دنیا اوج می گیرم

 

غمی در سینه دریا نهفته ست
که می خواهد برافشاند به ساحل
چو می بیند که ساحل ژرف خفته ست
نگه می دارد آنرا باز در دل

به جان ساحل آشفته اما
غمی دیگر در دوزخ گشاده ست
شفا می خواهد از آغوش دریا
ولی چون مرده بر جای اوفتاده ست

کنار هم دو سرگردان دو غمناک
خبر از درد همدیگر ندارند
یکی را آرزو آب ویکی خاک
دریغا
!
دریغا!عشق را باور ندارند
.



.........................................................................................


لبخنده تو
:
راز شکفتن

چشمانت آسمان عمیقی که
پرواز را
به اوج دهد بال
.

من،

نا شکفته ،
بال فرو بسته
.




...................................................................................................

اکنون ، شکفته با نفس صبح

گلهای آسمانی نیلوفر،
بر نرده های ساده ایوان خانه مان
.
برخیز تا به چشم تماشا

این جامهای آبی کوچک را ،
در مقدم سپیده بنوشیم
.




...........................................................................................................


بی تو ازدست رفته ام

بی تو ساز شکسته ام
بی تو از پشت این دریچه سبز
افق زرد خسته ام بی تو


بی تو من در خلیج چشمانت
نی در گل نشسته ام بی تو
بی تو در فصل زعفرانی عمر
بی تو، بی تو، شکسته ام بی تو
. . .

............................................................................

و این عاشقانه آخر تقدیم به او

چیزی نمانده که عادت دل شود
!!!

وای از روزی که دل به کسی یا چیزی عادت کند
. . .



نظرات 1 + ارسال نظر
پژمان شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:49 ق.ظ

وای از آن روز...
بسیار بسیار زیبا نوشتی
آفرین بر فکر لطیف و قلم توانایت
پایدار باشی و جاویدان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد