و اینه شد خیس از اشک
و اشکهایم طرح چهر ه تو را دران کشیدند
و من لبخند زدم
چه زیبا بودم چه خوشبخت بودم.
سبز چشما چرا دلت چو چشمانت سبز نباشد
سبز چشما با ان چشمهای گیرا
مفتون مباد
نگاهت مهرست یا ندارد اعتنا
بهر من تنها دو چشم زیباست
که افرین گوید قلبم بی ا ختیار و ارام خالقش را
نبینم در ان دو چشم سبز نقش قلبی چو گلی سرخ در چمنی
که دانم چشمانت تنها امتحان و بهر فریب دلهاست
و دل تو دیریست اسیر جادوی سیاه هوس.
با سلام
مایل به تبادل لینک هستید ؟